Monday, September 24, 2012

Avadakedavra

کاش میتونستم بگم کس دیگه ای مقصره ، یا یه جوری قصر از زیر خودم دربرم .. نمیدونم چی شد! یه هو من موندم و همه گه هایی که زدم . . . کاش میتونستم اعتراف کنم شاید حالم بهتر میشد. دارم زیر گناه های خودم خفه میشم ، همه کارهایی که از ترسشون شبا خوابم نمیبره که مثل یه لولوخورخوره شبا از زیر تختم ، توی کمدم ، صفحه خاموش لپتاپ و صدای ساعت میخزه و میاد آروم آروم گلومو میگیره و فشار میده.

 همیشه وانمود کردی که من بردم و به حرفم گوش میدی ... فک کردم وقتی باهات کشتی گرفتم زدمت زمین ولی تموم مدت من مرده بودم زیر کتک هات و نمیدونستم . 
انقد خودتو به خواب نزن و بیا کمکم کن خدا .
امروز چیزی برای شکستن نمیخام ، کسیو میخام برای گریه کردن و فراموش کردن ، یکیو میخام برای عشق و زدن تا حد مرگ ،یک دوست یا شایدم یه دشمن با کینه ای ناب ! یه چیزی میخام پاک و خالص باشه ، آلوده نشدن سخته ، حتی آلوده ی خوبی ها نشدن .. زندگی و مرگ ما حق ماست ! نمیزارم ازم بگیری
پ.ن : تا داشتم از احساس خالی میشدم .. بالاخره یه چیزی میشدم حتی شده یه مرده .. اومدی و به گه کشیدی همه "بودن" هامو

اولین چیزی که بعد از خوندن کل این پست به ذهنم رسید آهنگه "فرار" میوزه
But I’ll still take all the blame
'Cause you and me are both one and the same
And it's driving me mad
And it's driving me mad
I’ll take back all the things that I said
I didn't realise I was always talking to the living dead

And I don’t want you to think that I care
I never would
I never could
Again

پ.ن 2 : یک انسان به تنهایی یک موجود بی اهمیت و حقیر در برابر جهانه .. اما همین موجود خوار و پست دنیایی بزرگ برای خود داره ، چگونه یک انسان حتی پست تر میتونه یک انسان دیگه..یک دنیای بزرگ رو نابود کنه. ما لیاقت این قدرت رو نداریم
-در مورد من نیست -
 پ.ن 3 : دنیای من چیزی نداره..در واقع من دیگه دنیایی ندارم که یک حیوان دو پا بتونه نابودش کنه  .
پ.ن 4 : خــیلـــی حالم بده ، امیدوارم امشبم از اون شبا نباشه

No comments:

Post a Comment