Tuesday, November 20, 2012

حال بد .. حال بد .. حال بد..... !

 همه چیز خوبست ، بارون ، دوستای خوب ، هوای سرد ، تنجرین ، گل گفتن با بابا و گل شنفتن از مامان ، پاییز و لبخند های آرام 
همه چیز مثل یک رویا .. همه چیز از پشت مه زیبا و خوب است . اما باز هم یک چیزی کم است .. نیمدانم چیست ، احساس میکنم قلبم را یکی با جارو برقی برداشته ، نه .. شاید دلم را یکی پاره کرده محتواییاتش را کشیده بیرون ، مثل ماکارونی های به هم گره خورده ... نه . نه ! این هم نیست شاید مغزم را کسی خورده شاید کار خدا بوده اصن .. نمیدانم 
خیلی هم اهمیت ندارد 
نهایتن اینکه روزهای جوانی و طلایی زندگی ام فرار میکنند و من نمیتوانم کاری کنم جز اینکه ... نه وایسا ، الان فهمیدم چه حسی ست .. چیزی گم نشده همه چی هم هست .. مشکل اینه که بین قلب و روده و معده ام یک پوچی همراه با غم یکی جا گذاشته.. شاید هم کار گذاشته
باز هم مهم نیست 
فقط قضیه اینه که ناراحتم شاید بی دلیل شاید هم با یک دلیل محکم .. اندوهگینم
و همین کافیست برای اینکه روزهایم را تاریک کند
پ.ن : بی محتواست .. یک مشت چس ناله ! اما حالم بد است و کاری ندارم انجام دهم

Saturday, November 10, 2012


بعضی موقع ها فاصله تو تا اونور دنیا خیلی کمتر از فاصله تو با پشت در اتاقته

پ.ن : یعضی موقع هام کلن انقد فاصله داری با همه چی که فرقی نداره کجا باشی

Saturday, November 3, 2012

I'm afraid of a Ghost

در چند روز گذشته صد تا پست نوشتم و جرئت نکردم هیچکودومو آپ کنم ، الان تو درفت ها و مای داکیومنتم کلی پست نصفه نیمه س که همش عین بقیه پستهای خسته کننده مه . اما نمیدونم از ترس چی هیچکودومو آپ نکردم ، شاید چون خودمم خسته شدم یا حالم به هم میخوره از وضعیت خودم یا شاید چون منو یاد اون کتابه میندازه پستام، کتابه که تا نصفش میگفتم عالیه ولی وقتی یارو نشون داد که چقد آدم خوار و فرومایه ایه حالم به هم خورد از این همه کینه و وقت گذاشتن واسه تنفر ، از این همه کوچیک بودن که داشت خودشو واسه بد بودن ،در واقع واسه هیچی به گا میداد ... ، کتابه رو پرت کردم یه گوشه و در اولین فرصت از خودم دورش کردم
آره فک کنم واسه کتابس .. هنوزم یادش میفتم حالم بد میشه ، از ترس اینکه ذره ای شبیهش باشم 
پ.ن : این هم از اون اعتراف گنده ها بود که کونم پاره شد الآن تا بگم

پ.ن 2: از اینکه وسط فحش یا جای فحش * میزارن خیلی بدم میاد ، از هر نوع سانسوری -شاید بشه گف تو جاهای عمومی (؟!)- بدم میاد که البته این تازه سانسور هم نیست مثلن با یه کارکتر اضافه منظور حرف عوض میشه ؟! نهایتن اینکه من خیلی فحش میدم ، الآن مثلن خیلی شرمنده م -اما واقعن یه کم معذب شدم- اما نمیشد نگم چون ریا میشد 
:-"