باید استفراغ کنم نقطه . سرم را بالا میگیرم اشکهایم توی
سوپ نریزد ویرگول، مادر سرما خورده نقطه نقطه . . باید زود خوب بشود نقطه . یه سوپ
خوب علامت تعجب ! باید استفراغ کنم نقطه . باید کم تر میخوردم نقطه نقطه . . باید
کمتر از آن افکار فاسد میخوردم ویرگول ، کمتر گه میخوردم نقطه . سنت 18 ساله ایست ویرگول ، بوسه ای قبل خواب
نقطه . اتاق خالی ست ویرگول ، رنگ زرد را به دیوار میمالد و من نگاه میکنم نقطه
نقطه . . "میگن رنگ زرد افسردگی میاره ، نه ؟!" "نه.همین رنگ خوبه"
نقطه . باید استفراغ کنم نقطه . کلماتم خالی از احساسند نقطه . بلند تر فریاد
میزند نقطه . ته گلویم را اسید معده ام میسوزاند نقطه . باید استفراغ کنم نقطه .
راست میگوید بوی باغ وحش میآید نقطه . مثل فرشته ها خوابیده ویرگول ، انقد زیبا که
اشکت را در میآورد یرگول، در خواب حتی کوچکتر به نظر میآید نقطه . باید استفراغ کنم
نقطه . دلم فشرده میشود نقطه . شاید باید رحم ام را در بیاورم ویرگول ، زنانگی را
به باد دهم نقطه . باید استفراغ کنم نقطه . هوا سنگین است و حال من بده نقطه .
تمام احساساتی که در ابعاد یک گربه خلاصه شده و خلا یی که همه جهان را فرا گرفته
نقطه . باید استفراغ کنم نقطه . بوی پول ویرگول ، بوی شهرت ویرگول ، بوی شهوت نقطه
نقطه ..
سر خط- بقلش کرده ام نقطه . سرش بوی خیار میدهد نقطه . باید
استفراغ کنم نقطه . تیکه هایم روی زمین افتاده ویرگول ، و من سرگردان در مرکزشان
نشسته ام نقطه .
سر خط- بلند میخواند دو نقطه :
I know the pieces fit cuz I watched them tumble down
No fault, none to blame it doesn't mean I don't desire to
Point the finger, blame the other, watch the temple topple over.
و من فکر میکنم باید استفراغ کرد نقطه نقطه . . کی علامت
سوال ؟ چگونه علامت سوال ؟ چطوری علامت سوال ؟ انقدر متلاشی شدم که حتی به یاد
ندارم اول چگونه و چه شکلی بود نقطه نقطه نقطه نقطه نقطه . . . . .
باید استفراغ کنم ، شاید این کابوس توی وجودم رو که بالا
بیارم همه چی تموم شه
پ.ن : نفهمدیم چی شد